ღღدختری از جنس بارانღღ

قسمت اين بود که من با تو معاصر باشم

 

تا در اين قصه ي پر حادثه حاضر باشم

 

حکم پيشاني ام اين بود که تو گم شوي و

 

من به دنبال تو يک عمر مسافر باشم

 

تو پري باشي و تا آنسوي دريا بروي

 

من به سوداي تو يک مرغ مهاجر باشم

 

قسمت اين بود ، چرا از تو شکايت بکنم ؟!

 

يا در اين قصه به دنبال مقصر باشم ؟

 

شايد اينگونه خدا خواست مرا زجر دهد

 

تا برازنده ي اسم خوش شاعر باشم

 

شايد ابليس تو را شيطنت آموخت که من

 

در پس پرده ي ايمان به تو کافر باشم

 

دردم اين است که بايد پس از اين قسمتها

 

سالها منتظر قسمت آخر باشم !!

 



نظرات شما عزیزان:

نام :
آدرس ایمیل:
وب سایت/بلاگ :
متن پیام:
:) :( ;) :D
;)) :X :? :P
:* =(( :O };-
:B /:) =DD :S
-) :-(( :-| :-))
نظر خصوصی

 کد را وارد نمایید:

 

 

 

عکس شما

آپلود عکس دلخواه:





نوشته شده در چهار شنبه 2 اسفند 1391برچسب:,ساعت 11:37 توسط ღپونهღ| |


Power By: LoxBlog.Com