ღღدختری از جنس بارانღღ


زنـدگــی انـگــار
تـمــام ِ صـبــرش را بـخـشـیـده اسـت بـه مـن !!

هـرچــه مـن صـبــوری میکـنـم
او بــا بـی صـبـری ِ تـمــام
هـول میزنــد

بـــرای ضـربــه بـعــد .... !
کـمـی خـسـتــگـی در کــن ، لـعـنـتـــی ...
خـیــالـت راحـت !!....
خـسـتـگــی ِ مــن
بـه ایـن زودی هــا دَر نـمـی شـود ...
 

نوشته شده در شنبه 30 دی 1391برچسب:,ساعت 17:38 توسط ღپونهღ| |

 

 

آهای سرنوشت :

 

 

کمی آرامتر !

 


 

 

به خدا من عروسک نیستم !..

 

 

 

 

 

آدمم!!

 

 

نوشته شده در سه شنبه 26 دی 1391برچسب:,ساعت 12:40 توسط ღپونهღ| |

پنج وارونه چه معنا دارد؟

خواهر کوچکم از من پرسید

من به او خندیدم

کمی آزرده و حیرت زده گفت :

روی دیوار و درختان دیدم

باز هم خندیدم

گفت دیروز خودم دیدم

مهران پسر همسایه

پنج وارونه به مینو داد

آنقدر خنده برم داشت 

که طفلک ترسید

بغلش کردم و بوسیدمو با خود گفتم :

بعد ها وقتی غم 

سقف کوتاه دلت را خم کرد

بی گمان می فهمی

پنج وارونه چه معنا دارد

نوشته شده در سه شنبه 26 دی 1391برچسب:,ساعت 12:33 توسط ღپونهღ| |


 

نمیدونم از کجا شروع کنم قصه ی تلخ سادگیمو

 

نمیدونم چرا قسمت می کنم روز های خوب زندگیمو

 

چرا اول قصه همه دوستم می دارن

 

وسط قصه می شه سر به سر من میذارن

 

تا می خواد قصه تموم شه ......... همه تنهام می ذارن

 

میتونم مثل همه دورنگ باشم ..........دل نبازم

 

میتونم مثل همه یه عشق بادی بسازم

 

تا با یک نیش زبون .......بترکه و خراب بشه

 

تا بیان جمش کنن

 

حباب دل سراب بشه .....

 

می تونم بازی کنم با عشق و احساس کسی

 

می تونم درست کنم ترس دل و دلواپسی

 

می تونم دروغ بگم تا خودمو شیرین کنم

 

می تونم پشت دلها قایم بشم .....کمین کنم

 

ولی با این همه حرفها باز منم مثل اونام

 

یه دروغ گو می شم ......همیشه ورد زبونام

 

یه نفر پیدا بشه به من بگه چکار کنم

 

با چه تیری اونی که دوستش دارم شکار کنم

 

من باید از چی بفهمم چه کسی دوستم داره

توی دنیا .اصلا عشق واقعی وجود داره .......؟؟؟؟؟؟

نوشته شده در سه شنبه 26 دی 1391برچسب:,ساعت 12:21 توسط ღپونهღ| |

 

گاهی وقت ها روی نیمکت تنهایی ام مینشینم

 

آن زمان است که چشم هایم پر از غوغای رها شدن است

 

تنها خواهش دلم حضور کسی است در کنار من

 

فقط روی این نیمکت بنشیند

 

نه کلامی میخواهم

 

و نه نگاهی که محسورم کند

 

تنها صدای آرام بخش یک نفس کافیست

 

نفسی که مال توست

همین...

نوشته شده در سه شنبه 26 دی 1391برچسب:,ساعت 12:20 توسط ღپونهღ| |

من خدایی دارم

که به وقتش دامنی می پوشد به اندازه ی تـــــــــــمــــــــــام دلتنگی هایم...

و لحظه ای دیگر...

 سینه ای دارد مردانه و امن... 

×××

خدایا...
  آنجا که خسته ام
  آنجا که دل شکسته ام
آنجا که از همه ی عالم وآدم خسته ام
همیشه تو همان دستی هستی که
که میگیری از دلم
غبارغم هارا

×××

خداوندا

خطا از من است می دانم

از من که سالها گفته ام "ایاک نعبد"

ولی به دیگران هم دل سپرده ام

از من که سالها گفته ام"ایاک نستعین"

ولی به دیگران هم تکیه کرده ام

اما رهایم نکن

بیش از همه دلتنگم

به اندازه ی تمام روز های نبودنم 

نوشته شده در سه شنبه 26 دی 1391برچسب:,ساعت 12:16 توسط ღپونهღ| |

من یک دخترم.. .


بــــــــدان . .


\"حــــــوای\" کسی نـــــمی شــوم که به \"هــــــوای\" دیگری برود ...


تنهاییم را با کسی قسمت نـــمی کنم که روزی تنهایم بگذارد .. .


روح خـــداست که در مــــــن دمیـــده شده و احســـــاس نام گرفته .. .


 ... ارزان نمی فروشمش...


دستــــــهایم بــالیـــن کـــودک فـــردایـــم خـــواهـــد شــــد .. .


بـــی حـــرمتـــش نمی کنم و به هــر کس نمی سپارمش .. .


پـــاییــــــز است ...


باران بی وقفه این روزها هوای عاشقی به سرم می اندازد .. .


لبـــــریــــزم از مهـــــر ....... اما استــــــــوار ......


ســـــودای دلـــم قسمت هر بی ســر و پـــــا نیست .... .


عشق \"حـــوای\" ایرانی با شکــــوه است و بــــــــزرگ ....


\"آدمی\" را برای همراهی برمی گزیند ، شریــف ، لایــق ، فروتـــــن و


عـــــــــاشششششق.....

نوشته شده در دو شنبه 25 دی 1391برچسب:,ساعت 16:23 توسط ღپونهღ| |


Power By: LoxBlog.Com